آرتور رمبو

|     ژان نیکولا آرتور رمبو در 20 اکتبر 1854 در شارل ویلِ فرانسه متولد شد. پدرش، فردریک رمبو، سرباز توپخانه بود. آرتور هفت ساله بود که پدرش او و بقیه خانواده را رها کرد و رفت. مادرش، ماری کاترین ویتالی کوئیف، از خانوادۀ ملاکین بود و همیشه رفتار خشک و خشنی با او داشت. آرتور دومین فرزند خانواده بود و حدود دو سال پس از ازدواج پدر و مادرش به دنیا آمد. در سال 1862 در آموزشگاه روسا شروع به تحصیل کرد. در 1869 شعرهایی که به لاتین سروده بود، منتشر شد و برای او جایزه‌ای نیز به ارمغان آورد. در ۱۸۷۰ هنوز شانزده سال بیشتر نداشت که نخستین مجموعۀ اشعارش به فرانسوی را منتشر کرد. سیزده ساله بود که از خانه گریخت تا به پاریس برود و نقشش را در انقلابی که در راه بود بازی کند. در پاریس به دلیل آنکه بدون بلیت سوار قطار شده بود، به زندان افتاد و بعد از آزادی به دوئه رفت و اواخر سپتامبر به شارل ویل بازگشت. او در عالم شعر در این دوران به مکتب پارناسین گرایش داشت، اما در پاییز 1870 خبری از این گرایش در آثار او نیست و از شعری نو حرف می‌زند. او در پانزده سالگی به توفیق‌های درخشان تحصیلی دست یافت. در یونانی، لاتین، بلاغت، تاریخ و جغرافی جوایزی گرفت. رمبو در 23 مارس 1871 به پاریس رفت تا به کمونارها بپیوندد اما سوم مه آنجا را ترک کرد و در فوریۀ 1872 با آگاهی از شکست، ناامید و دلسرد به خانه بازگشت. . او با پل ورلن، شاعر فرانسوی، رابطۀ دوستانۀ عمیق و عجیبی داشت، به نحوی که ورلن همسر و کودک تازه به دنیا آمده‌اش را ترک کرد تا با آرتور به انگلستان برود. رابطۀ آرتو و پل رابطه‌ای توأم با عشق و نفرت بود، آنچنان که در ۱۰ ژوئیه ۱۸۷۳ ورلن دو گلوله به سمت رمبو شلیک و او را مجروح کرد و دستگیر شد و دو سال به زندان افتاد. به هر حال بعد از مرگ رمبو، ورلن نقش به‌سزایی در انتشار آثار او و معرفی‌اش ایفا کرد.
رمبو در دوران کوتاه عمر خود به نقاط مختلف دنیا سفر کرد: انگلستان، آلمان، بلژیک، هلند، ایتالیا، اتریش، سوئد، اندونزی، قبرس، مصر، یمن و حبشه. او در سی‌وهفت سالگی پای راستش را به خاطر تومور سرطانی قطع کرد و چند ماه بعد در ۱۰ نوامبر ۱۸۹۱ در کنار خواهرش ایزابل درگذشت.