«شکار مرگ. نمایشنامهای دلهرهآور در دو پرده. با یک دکور و پنج کاراکتر. یک قتل جانانه در پرده اول، پرداختهای غیرمنتظره در پرده دوم. بههمراه افههای صوتی، دیالوگهای روان، مطایبه بجا و توجیه اقتصادی بالا». این سطرهای پرده نخستِ شکار مرگ است؛ نمایشنامهای با عنوانِ فرعی «نمایشنامه دلهرهآور در دو پرده» اثر آیرا لوین، نویسنده آمریکایی که اخیراً با ترجمه شهرام زرگر در نشر بیدگل منتشر شده است. شکار مرگ چنانکه در مقدمه مترجم کتاب نیز آمده است، معروفترین نمایشنامه لوین است، نمایشنامهای پستمدرن با شگرد نمایش در نمایش، آکنده از پیچشهای دراماتیک، لحظههای غافلگیرکننده و سرشار از ظرافت، شوخطبعی، مهندسی در پرداخت حوادث و دقت در جزئیات. و اینهمه موجب شده است تا نمایشنامه شکار مرگ شهرت بسیار به دست آورد. «این نمایشنامه در سال 1978 کاندیدای دریافت جایزه معتبر تونی شد و تاکنون با 1793 اجرای پیاپی رکورددار بیشترین اجرای یک درام کمدی- تریلر در برادوی است».
لوین، دانشآموخته فلسفه و ادبیات از سال 1951 با نوشتن برای رادیو و تلویزیون فعالیت حرفهای خود را آغاز کرد و نخستین رمانش، بوسهای پیش از مرگ را در 1954 منتشر کرد که از همان ابتدا مورد اقبال مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و جایزه ادگار آلنپو را نصیب خود کرد. یونی کامپ یا روز بینقص، همسران استپفورد، پسران برزیل و بچه رزمری از جمله معروفترین رمانهای لوین هستند و نیز پسر رزمری که ادامه رمانِ مطرحش بچه رزمری است. لوین در تمام رمانها و نیز نمایشنامههایش که بیشتر در ژانری علمی- تخیلی یا وحشت و جنایی و بهتعبیری ادبیات سیاه است، دقت و ظرافتی کمنظیر بهکار میبندد تا جایی که استفن کینگ نویسنده رمانهای پرفروش توانایی لوین در نوشتن آثار دلهرهآور و دقت او را به «ساعتسازان سوییسی» تشبیه میکند و کارهای خود و دیگران را در قیاس با آثار لوین به «ساعتهای ارزانقیمتِ خرازیها».
اما شکار مرگ روایت سیدنی برول، نویسنده میانسالی است که شیفته تکرار موفقیت خود در حرفه نویسندگی است. نمایش از اتاق کار سیدنی آغاز میشود که «سابقاً اصطبلی بوده چسبیده به عمارتی به سبک دوران مستعمراتی، که اکنون به شکلی شایسته تغییر کاربری یافته است و به غیر از قفسههای کتاب، بقیه اثاث دفتر از روی سلیقه آنتیک انتخاب شدهاند: چند صندلی و اثاثیه خاص و کمیاب، در مرکز صحنه میز تحریر سیدنی که روی آن تقریبا با کاغذ، کتابهای مرجع، یک ماشین تحریر الکترونیکی، یک گوشی تلفن و چیزهای دیگر انباشته شده و جز اینها پر است از تراکتهای تئاتری قابشده و کلکسیونی از جنگافزار و گُرز و خنجر و تبرزین. سیدنی برول پشت میز کارش نشسته است. او مردی است حدوداً پنجاهساله، جذاب و موقر. ماجرا از نامهای آغاز میشود که شخصی بهنام کلیفورد اندرسن همراه نمایشنامهای با عنوان «شکار مرگ» برای سیدنی برول فرستاده است: «آقای برول عزیز؛ امیدوارم ارسال نمایشنامهام، شکار مرگ که تایپ دوباره آن را حدود دو بامداد امروز به اتمام رسانیدهام، خاطر عزیزتان را مکدر نکرده باشد. نظر به اینکه نوشتن چنین چیزی بدون الهام از آثار شما و راهنمایی و جسارتی که تابستان گذشته به من مبذول فرمودید میسر نبود، اندیشیدم شایستهتر آن است که نخستینبار شما آن را بخوانید. چنانچه ذرهای مرغوبیت از جنسِ نمایشنامههای شما را داشت، آنگاه مطمئن خواهم شد ارزش وقت و هزینهای را که صرف آن سمینار شد داشته است». برول معتقد است این اولین نمایشنامه اندرسن محال است که شکست بخورد. «حتی یه کارگردان کاربلدم نمیتونه خرابش کنه! سالها روی صحنه میمونه. حقوق اجرای حرفهای و آماتور این نمایشنامه دخلوخرج هفت نسل خونواده اندرسن رو تأمین میکنه. مثل آب خوردن ازش اقتباس سینمایی میشه... لامصب نقص نداره». نمایشنامۀ شاگرد سیدنی بدجور حسادت او را برمیانگیزد. «دارم از حسودی میترکم. شیطونه میگه همچین با اون گُرزه بکوبم تو فرق سرش که توی یه چاله همقدوقواره خودش فرو بره، بعد همهشو به اسم خودم در بیارم» و از همینجاست که داستانِ شکار مرگ آغاز میشود.
آیرا لوین نزد مخاطبان ایرانی پیشتر با رمان بچه رزمری شناخته شده است. لوینِ نمایشنامهنویس را در ایران با نمایشنامه تریلر اتاق ورونیکا میشناسند که چندی پیش با ترجمه شهرام زرگر در نشر بیدگل به چاپ رسید. «نمایشنامهای درخشان با فضای گوتیک و یادآور سنت نویسندههایی همچون ادگار آلنپو، آگاتا کریستی و ریموند چندلر». شاید ازاینروست که مترجمِ این دو اثر ترجمه شکار مرگ را به قاسم هاشمینژاد تقدیم کرده است که سالیانی پیش، اوایل دهه هشتاد، خواب گران ریموند چندلر را به فارسی برگرداند و همچنین رمان پلیسی او فیل در تاریکی در تاریخ ادبیات معاصر ما از نمونههای نادر ژانر پلیسی یا دلهرهآور بهشمار میآید، ژانری که در ایران چندان پا نگرفته است.