معجزۀ ادبیات
نگاهی به کتاب «جهان مکتوب»
گوستاو فلوبر «تنها راه تحمل هستی را غرقه شدن در ادبیات» میدانست. برای کسانی که ادبیات را تا این درجه دوست میدارند، مرز زندگی و ادبیات آنچنان مشخص نیست. فراتر از این عدۀ معدود، ادبیات با این سابقۀ دور و دراز چه تأثیری بر حیات بشر گذاشته است؟ آیا پدیدهای است صرفاً مایۀ سرگرمی کسانی که گذر زمان را به چیزی نمیگیرند؟ مارتین پوکنر در کتاب جهان مکتوب میکوشد شمهای از تأثیر ادبیات در سیر تمدن و شکلگیری تاریخ را به دست دهد. به گمان او «متنها، بهویژه متنهای بنیادین شیوۀ نگریستن ما به جهان را تغییر میدهند و نیز شیوۀ تأثیرگذاری بر روی جهان را.» البته تأثیر ادبیات بر تمدن چیزی نیست که بتوان با کمک ترازو یا شیوههای خاص ریاضی اندازهاش گرفت، شاید بتوان با نقل داستانهایی عمق این تأثیر را فهمید. این همان شیوهای است که پوکنر در جهان مکتوب در پیش گرفته است. استیون گرینبلت ــ که خودش هم در محاسبۀ تأثیر چیزهای غیرقابل محاسبه استاد است ــ کتاب را نه «صرفاً تحقیقی گسترده و پرمایه در خصوص اهمیت بیبدیل ادبیات در فرهنگ بشری بلکه یک داستان ماجرایی بزرگ» معرفی کرده است. بله، دقیقاً همینطور، پوکنر برای اندازهگیری بخش کوچکی از تأثیر ادبیات روایتی مستند و داستانگونه را به کار گرفته است. او شانزده متن بنیادین را انتخاب کرده و سرگذشت شکلگیری و پدیدآورندگان آنها را به دست داده و هر کجا را که آن متن راهی نشان داده مورد اشاره قرار داده است؛ ایلیاد، گیلگمش، کتاب مقدس، گنجی، هزار و یک شب، پوپول ووه، دنکیشوت، مانیفست کمونیست، هری پاتر، سونجاتا و... او ضمن روایت داستانِ هر کتاب نشان داده که چطور این متنها گاه امپراتوری یک پادشاه را تکوین بخشیده و گاه موجب تغییراتی در مناسبات اجتماعی شده، گاهی اندیشهای فلسفی را اشاعه کرده و گاهی باورهای مذهبی را به انسجام رسانده است. از روایت پرکشش کتاب که بگذریم، نویسنده منظورش از «ادبیات» را دقیقاً مشخص نکرده. از عنوان فرعی کتاب «چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد؟» اینطور به نظر میرسد که تمام شانزده متن از گونههای ادبیات باید باشند. در واقع هم اغلب آنها یا کاملاً متنی ادبی محسوب میشوند (مثل دنکیشوت و آثار گوته) یا به دلیل وجوه ادبیشان میتوان آنها را ادبیات به حساب آورد (مثل آثار افلاطون). اما برخی از متنها معلوم نیست که چرا به عنوان متنی ادبی طبقهبندی شدهاند، مثل مانیفست کمونیست. البته نویسنده در مقدمۀ کتاب، روایتی از سرنشینان آپولو به دست داده و توصیف آنان از ماه را به عنوان یک قطعه شعری نقل کرده و با این نقلقول، نشان داده که معنای وسیعی از ادبیات را در نظر دارد، اما شاید توضیح مختصری دراینباره به فهم نظرات نویسنده کمک بیشتری میکرد.
منبع: نوشتۀ مهرداد اصیل، مجلۀ اندیشه پویا