رنجها میتوانند مثل مردابی ما را با خودشان پایین ببرند. اینجاست که شفاف شدن در افکار و احساساتمان اهمیت پیدا میکند تا بیهوده دستوپا نزنیم و در این مرداب پایین نرویم؛ مهارتی اساسی برای زندگی، که در مدارس آن را به ما آموزش نمیدهند. از آنجایی که هیچ فکر، احساس یا خاطرهای در روان ما انسانها از بین نمیرود، بیشتر تلاشهایی هم که برای تسکین پیدا کردن از رنج به کار میبریم، ناکارآمد هستند.
تیچ نات هان (متولد 1925)، راهب بودایی و فعال صلح ویتنامی است که در کتاب «نیلوفر و مرداب» این مژده را میدهد که میتوانیم با انعطافپذیری و لطافت، با رنجمان به بهترین شکل روبهرو شویم. در حالی که خودم را برای مواجهشدن با اصطلاحات خاص آسیای جنوبشرقی و مفاهیم پیچیده ذن آماده کردهام، با جملات ساده، لحن دوستانه، و توضیحاتی کوتاه اما گویا و بسنده روبهرو میشوم. صدای تیچ نات هان بسیار نزدیک به گوش میرسد. او در این کتاب به نرمی و با صمیمیتی اصیل و عاشقانه، قلبمان را مخاطب قرار میدهد. خواندن کتاب او مثل این است که بیواسطه و زنده پای صحبتهایش نشسته باشیم. ترجمه کتاب هم به قدری روان است که با فاصله محوی، ما را با نویسنده تنها میگذارد.
فصل اول: هنر دگرگون کردن رنجها
در زمانهای که به شکل بیمارگونهای برای شاد بودن ترغیب میشویم، تیچ نات هان با نگاهی سراسر انعطاف و لطافت مینویسد: «اگر فقط و فقط به دنبال شادی باشیم و روی آن تمرکز کنیم، ممکن است رنج را به عنوان چیزی نادیدهگرفتنی یا پسزدنی در نظر بگیریم. ما فکر میکنیم که شادی به منزله چیزی است که تنها از طریق جستجوی شادی به دست میآید؛ غافل از اینکه مهارت شادی به طور همزمان، مهارت درست رنجبردن نیز است. اگر بدانیم چگونه از رنجهایمان به درستی بهرهببریم، میتوانیم آنها را دگرگون سازیم و بسیار کمتر رنج بکشیم». او ذهنآگاهی را به عنوان چارهای برای کنار آمدن با رنجها معرفی میکند: «ذهنآگاهی به معنای آگاهی است. نیرویی است که به مدد آن میتوانیم بفهمیم در لحظه حال چهچیزی واقعا در حال رخدادناست»
فصل دوم: سلام کردن به رنجها
تا زمانی که رنجهایمان را با سرگرمکردن خودمان به کاری، صحبت کردن با دوستان، فیلم دیدن، خوردن، سیگار کشیدن و روابط جنسی از صحنه آگاهی پسمیزنیم، فقط اوضاع درونیمان را بدتر میکنیم. غمها، ناامیدیها، حسرتها و احساساتی از این دست، با این تلاشهای بیهوده ناپدید نمیشوند؛ بلکه فقط به لایههای دیگری از ذهن رانده میشوند تا دوباره سربرآورند و غافلگیرمان کنند. جنگیدن با رنجها از همان ابتدا یک شکست کامل است. باید با نگاه دیگری با آنها روبهرو شد؛ نگاهی از جنس شفقت و عشق که به شکل توجهکردن به رنجهایمان جلوه میکند. در واقع توجهکردن و پذیرفتن این حقیقت که در حال حاضر غمگین هستیم میتواند طلسم را بشکند. تیچ نات هان مینویسد:«نفس را فرو میدهم و میدانم که رنج هست. نفس را بیرون میدهم و به رنجم سلام میکنم». توجه کردن به تنفس باعث میشود در ارتباط اینجا و اکنونی با احساساتمان قرار بگیریم. او با لطافت یادمان میدهد که چطور نسبت به ناراحتیهایمان مشفقانه رفتار کنیم. این راهب بودایی مینویسد:«دردها، غمها و ترسهایم که همچون کودکانی گریان در درون من هستید. صبح بهخیر. من شما را میبینم. من همین جا هستم. در کنار شما.»
فصل سوم: عمیق نگریستن به رنجها
رنج در شجره خانوادگی ما منتقل میشود. ممکن است بدون این که خودمان خواسته باشیم در ماجراهای پدر و مادرمان گرهخورده باشیم یا در کودکی، یعنی هنگامی که نمیتوانستهایم در برابر دیگران از خودمان دفاع کنیم آسیب دیدهباشیم. اما اگر برای متوقف کردن این رنج اقدامی نکنیم، ما هم آن را به دیگران انتقال خواهیمداد. تیچ نات هان پیشنهاد میکند برای دگرگونکردن این نوع از رنجها، اول رنج دیگران را درک کنیم و بعد با شفقت در کنارشان باشیم تا کمتر رنج بکشند: «با بهرهبردن از ذهنآگاهی احساسات دردناک و دشوار به چیزی زیبا تبدیل میشوند: مرهم شگفتانگیز و شفابخش درک و شفقت»
فصل چهارم: آسودگی
شاید توجه به این موضوع برایمان آسودگی خاطر بههمراه داشتهباشد که در بیشتر موارد از اتفاقاتی غمگین و سرخورده میشویم که آنقدرها هم مهم و تاثیرگذار نیستند؛ اتفاقاتی مانند طرد شدن از طرف معشوق، بههم خوردن یک دوستی قدیمی یا بدگوییهایی در محل کار. این اتفاقات به خودیخود ناراحتکننده هستند، اما این خودمان هستیم که با نشخوار کردن، قضاوتها و خودگوییهای منفی درد بیشتری به خودمان وارد میکنیم. «آری، وجود رنجهای درونم را میپذیرم اما چیز دیگری هم که پذیرفتهام این است که با وجود تمام رنج هایم همچنان سرشار از زندگی هستم: نفس را فرو میدهم و میدانم که زندهام.»
فصل پنجم: پنج شیوه برای آبیاری بذرهای شادی
حالا که رنجهایمان را دیدهایم و پذیرای آنها شدهایم، تیچ نات هان نگرشهایی را برای تجربهکردن شادی پیشنهاد میکند؛ نگرشهایی مثل رها کردن، شکوفاکردن خصوصیتی که در تضاد با رنجمان است، ذهنآگاهی با تمرکز بر لذت، تمرکز کردن و بصیرت پیدا کردن نسبت به رنجهایی که قبلا تجربهشان کردهایم و حالا تمام شدهاند.
فصل ششم: شادی مسئلهای شخصی نیست.
همانطور که در فصل قبل دیدیم، از نظر تیچ نات هان، ما انسانها از نظر هیجانی هم بهیکدیگر متصل هستیم. وقتی ما شفا پیدا کنیم، دیگران در اطرافمان هم تحت تاثیر آرامش درونی ما قرار میگیرند. به همین دلیلاست که تمرینات ذهنآگاهی که در این فصل ارائه میشوند را نه فقط برای خودمان، بلکه برای گذاشتن تاثیری شفقتآمیز بر سایرین هم میتوانیم انجام دهیم. در ادامه این فصل، شانزده تمرین تنفس آگاهانه برگرفته از کتاب آناپاناساتی سوترا برای شادی معرفی شدهاند. تمرینات به قدری سادهاند که هر کدامشان بیشتر از چند خط توضیح لازم ندارد. تیچ نات هان در مورد این تمرینها میگوید: «با هر عمل دم و بازدم عمیقا از احساسات دردناک آگاهی مییابید». سایر تمرینها عبارتند از مانتراها، روبهرو شدن با هیجانات قدرتمند، زنگ ذهنآگاهی، مراقبه متا یا پرورش و گسترش عشق، آرمیدگی عمیق (ریلکسیشن)، پنج آموزش ذهنآگاهی و مراقبه راه رفتن.
منبع: نوشتۀ صدف عباسی، وینش