ادبیات مجارستان بیشتر با نام ایمره کرتیس نویسندۀ نوبلسیت مجار شناخته میشود. کرتیس در سال 2002 جایزه نوبل را به دلیلِ «بهخاطرسپردن اردوگاه آشویتس و بینش عمیق از درک مفاهیمی که کماکان برای جامعۀ مدرن لازم است» دریافت کرد. مشهورترین آثار او عبارتند از: «بیسرنوشتی»، «نامه به کودکی که زاده نشد» و «بیرق انگلیس». در کنار کرتیس نویسندههای مشهور دیگری هم هستند که طی سالهای اخیر در جهان غرب شناخته شدهاند و سپس از طریق جهان انگلیسیزبان به دیگر زبانها رفتهاند، از جمله فارسی: آنتال زرب، آتیلا ژوزف، لاسلو کراناهورکایی، شاندور مارایی، و ماگدا سابو. البته آگوتا کریستوف و آرتور کوستلر هم با اینکه داستانهایشان را به زبان دیگری نوشتهاند اما تباری مجار دارند. از میان نویسندههای مجار، شاید اقبال بیشتر با ماگدا سابو بوده که تاکنون بیشتر آثارش به زبان انگلیسی ترجمه شده و بیش از چهل زبان دیگر نیز ترجمه شدهاند، از جمله فارسی. اقبال به سابو در مجارستان هم بسیار بوده است. در سال 2005 در نظرسنجی کتابهای بزرگ بیبیسی در مجارستان (پنجاه کتاب مجار و پنجاه اثر غیرمجار)، چهار کتاب ماگدا سابو در میان محبوبترین کتابهای مجارها قرار گرفت: ابیگیل، برای الیزا، در، و داستانی به سبک قدیمی.
در اولین رمانی است که از ماگدا سابو به فارسی منتشر شده است. این رمان ابتدا در سال 1985 در مجارستان انتشار یافت و سپس در سال 1995 به انگلیسی ترجمه شد. در اولین ترجمه، رمان در چندان دیده نشد. اما سال 2005 بار دیگر ترجمه شد و منجر دیده شدن نویسندهاش گشت. همین سرنوشت در ایران نیز برای سابو تکرار شد: ابتدا این رمان با عنوان شهر ممنوعه با ترجمۀ خانم فریبا ارجمند به فارسی منتشر گشت، اما کتاب دیده نشد. دو سال بعد با عنوان اصلی رمان یعنی در با ترجمۀ نصراله مرادیانی از سوی نشر بیدگل انتشار یافت که نام ماگدا سابو را سر زبانها انداخت.
در روایت نویسندهای از طبقۀ متوسط و خدمتکارش است که زمام امورات منزل و زندگی او را به دست میگیرد. سابو از پویایی طبقۀ اجتماعی، دوستی زنانه و قدرت اراده مینویسد که بهشکلی شگفتانگیز و جذاب در کنار یکدیگر قرار میگیرند. خواندن این رمان هر خوانندهای را از درون دگرگون میکند، درست مانند این است که درگیریها و ضعفهای خود را با کف صابون روی آینه نوشته باشند. خواندن انعکاس وارونۀ نوشتههای روی آینه باعث میشود که به خودت بیایی و از رؤیای خودبزرگبینی بیدار شوی.
خیابان کاتالین دومین اثری از سابو بود که در 2005 و 2017 با دو ترجمۀ به انگلیسی منتشر شد، و برندۀ دو جایزۀ سیوِن برای بهترین رمان اروپا در سال 2007 و جایزه پن آمریکا در سال 2018 شد. این رمان نیز همچون در، با دو ترجمه به فارسی منتشر شد: فریبا ارجمند در نشر همان، و نصراله مرادیانی در نشر بیدگل.
ماگدا سابو در خیابان کاتالین روابط انسانی را در تصویری بزرگ روایت میکند و سرنوشت سه خانواده را، که زمانی در خیابان کاتالین در شهر بوداپست همسایههای دیوار به دیوار هم بودند، در طول سه دهۀ متلاطم تاریخی (از دوران اشغال توسط آلمان نازی تا دوران زمامداری حزب خلق) به تصویر میکشد. ماهیت گمراهکننده زمان همراه با خطاها و گسستها و سکوتها مضمون مسلط رمان است که در دو بخش «جاها» و «آنات و برشهایی از اتفاقات» به قلم درآمده است. رمان سابو عمیقاً در معنای وطن یا زندگی در وطن سیر میکند، در جهانی که این مفهوم در آن فرومیپاشد و به ویرانۀ خود بدل میشود.
ترانۀ ایزا سومین اثری است که از سابو در 2014 به انگلیسی ترجمه شد و مانند آثار پیشین به فارسی نیز منتشر شده است: اینبار با ترجمۀ نگار شاطریان در نشر بیدگل. رمان حجیم ترانۀ ایزا ابتدا در سال 1963 با عنوان «پیلاطس» در مجارستان به چاپ و پخش رسید. ولی مترجم انگلیسی عنوان ترانۀ ایزا را برای کتاب برگزید که در ترجمۀ فارسی نیز همین عنوان استفاده شده است.
ترانۀ ایزا کتابی است دَوار، آهسته و تاریک که با یک مرگ آغاز میشود و با مرگی دیگر به پایان میرسد. کتاب در چهار بخش خاک، آتش، آب، و هوا، با چهار شخصیت در تعامل است: زن و شوهری پیر با نام های «وینس» و «اِتی»، دختر بزرگشان «ایزا» و شوهر سابقش «آنتال». از این رو داستان فقط ماههای معدودی از زندگی آنها را پوشش میدهد و با واگشتهای آهستهاش به چهار موقعیت آنها میپردازد تا رازهایی درباره هریک از آنها را فاش کند؛ رازهایی که تا حد زیادی برای هریک از آنها پنهان میماند. به گفته داستین ایلینگ وُرت، منتقد آمریکایی، «سابو در این رمان بر مرز تاریک میان زندگی شخصی و زندگی عمومی غیرمستقیم نوری میتاباند، و اینگونه سایۀ خیانتهای ما، چه شخصی و چه سیاسی، لرزان روی دیوارها میجنبد.»
ابیگیل چهارمین رمانی است که از سابو به انگلیسی ترجمه میشود و بهطبع آخرین اثری است که از سابو به فارسی نیز به چاپ رسیده. این رمان نیز مانند ترانۀ ایزا رمان حجیمی است و میتوان گفت بلندترین رمان سابو بهحساب میآید. ابیگیل داستان دختری به نام گینا است که در سنین پایینتر مادر خود را از دست داده و پدرش نیز ژنرال ارتش است. پدر گینا با آغاز جنگ دوم جهانی ناچار به ترک مجارستان میشود و در سال ۱۹۴۳، بی هیچ توضیحی، گینا را به مدرسه شبانهروزی دخترانه ماتولا – که موسسهای است سنتی و کالوینیست در شرق مجارستان – میفرستد.
با این چهار رمان، میتوان گفت ماگدا سابو خوششانسترین نویسندۀ مجارستانی است که بیشتر آثارش به فارسی ترجمه شده و مورد استقبال خوبی قرار گرفته است.
نویسنده: سمیه مهرگان، روزنامۀ سازندگی