نگاهی به رمان «بیداری» نوشتۀ کیت شوپن
کیت شوپن با نام اصلی کاترین افلاهرتی رماننویس و نویسندۀ داستانهای کوتاه ایالات متحدۀ آمریکا زادۀ هشتم فوریه 1850 در سنت لوئیس بود. پدرش از تجار موفق ایرلندیتبار بود که به ایالات متحدۀ آمریکا مهاجرت کرده و مادرش فرانسویتبار بود و با گروههای فرانسوی ساکن ایالات متحدۀ آمریکا ارتباط نزدیکی داشت. پدر کیت زمانی که او تنها پنج سال سن داشت در یک سانحۀ ریزش پل کشته شد. این اتفاق او را هرچه بیشتر به خانوادۀ مادری و آداب و رسوم فرانسویها نزدیک کرد. او به آثار بزرگانی همچون سر والتر اسکات و چارلز دیکنز علاقۀ فراوانی داشت و در دوران جوانی به تحقیق و بحث در زمینۀ میزان اختیار کلیسای کاتولیک رم دربارۀ جنسیت افراد پرداخت، چراکه معتقد بود حق زنان نادیده گرفته میشود و بعدها هم به تشکلهای حمایتی از حقوق زنان پیوست. رمان بیداری نوشته کیت شوپن برای نخستین بار در سال ۱۸۹۹ منتشر و جنجال برانگیز شد. ماجرای رمان حاضر در نیو اورلئانز و ساحل لوئیزیانا و اواخر قرن نوزدهم اتفاق می افتد؛ پیرنگ داستان حول اِدنا پونتلیر و کشاکش او میان نظرات غیرمعمولش درباره زنانگی و مادرانگی با نگرشهای غالب جنوب آمریکا در اوایل قرن بیستم است. بیداری یکی از نخستین رمانهای آمریکایی است که بدون تمکین، تمرکزش را روی مسائل زنان قرار داده است. همچنین این اثر به عنوان نقطۀ تحول فمینیسم شناخته شده و واکنشی دوسویه را میان خوانندگان و منتقدان معاصرش برانگیخته است. ترکیب سه چیز، رمان بیداری را مبدل به رمانی پیشرو در ادبیات مدرن آمریکا کرده است؛ داستانی واقعگرا، تفسیر اجتماعی برنده و پیچیدگی روانشناسانه. همچنین این رمان خبر از وجود رماننویسان بزرگی چون ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی میدهد و عقاید و دیدگاه های نویسندگان معاصرش چون ادیث وارتون و هنری جیمز را تکرار می کند. رمان بیداری یکی از نخستین کارهای سنتی جنوب آمریکا است که در ادامه با شاهکارهای مدرن نویسندگانی چون ویلیام فاکنر، فلانری اوکانر، یودورا ولتی، کاترین آن پورتر و تنسی ویلیامز به نقطۀ اوج خویش میرسد، اما به زعم هارولد بلوم آثار کیت شوپن را میتوان به دو دستۀ رمانها و داستانهای کوتاهش طبقهبندی کرد. آثار وی به لحاظ کیفی با یکدیگر متفاوت هستند و میتوان رمان بیداری وی را رمانی اعجابانگیز و درعین حال قدرتمند دانست. این رمان جایگاه او را در میان منتقدان فمینیست مبدل به جایگاهی برجسته و ممتاز کرد، اما به اعتقاد نویسنده ضعفهایی در این رمان به چشم می خورد که به هر نحوی قصد دارد تا خود را فمینیستی جلوه دهد. باوجود کنایهها و استعاراتی که در این رمان به چشم می خورد و نحوۀ نگارش والت ویتمنی نویسنده هنوز هم میتوان کیت شوپن را یکی از بزرگترین نویسندۀ آمریکایی دانست، هرچند ایراداتی در فرم کار شوپن به چشم میخورد. به واقع شوپن را در نحوۀ بیان روایت دارای ایراداتی میبینم و عدم شناخت وی نسبت به سبک نوشتاریاش در نوع نگارشش مشهود است. نوع روایت های او بسیار دمدستیتر از آن چیزی است که می توان تصور کرد. شخصیتپردازیهای آثارش هیچ جنبۀ نوستالژیکی با خود به همراه ندارند و بهعبارتی او قصد خلق حماسه یا تراژدی ندارد، بلکه رمانی روزمره مینویسد و سعی میکند گرایشاتی رمانتیک داشته باشد و مانند گوستاو فلوبر بنویسد. شوپن با استفاده از تجربیات خویش سعی میکند تا رگهای رمان را بشکافد و به زعم نگارنده این همان نقطۀ قوت رمانهای شوپن است، هرچند که همین ویژگی میتواند مبدل به نقطه ضعف او نیز شود؛ چراکه استفاده از تجربیات روزمره و هر شکلی از روزمرهنگاری میتواند اثر را دچار تاریخ انقضا کند و از این حیث علیرغم آنکه میتواند تجربیات متفاوتی را به ما منتقل کند، اما از منظر ماندگاری میتواند ضربۀ مهلکی را به اثر وارد کند.
حاصل کارهای ادبی او چندین مقاله و داستان کوتاه و دو رمان است. مشهورترین اثر شوپن رمان بیداری است که به شرح نیازهای طبیعی و ذاتی یک زن میپردازد و تا مدتها اجازۀ چاپ پیدا نکرد. پس از انتشار نیز منتقدان به آن تاختند و همین باعث شد تا کیت از صحنۀ ادبیات آن زمان محو شود، به طوری که آثار بعدی او نیز یکسره مجوز نشر نگرفت. شوپن در سال ۱۹۰۴ درحالی که مشغول بازدید از نمایشگاه سنت لوئیز بود بی هوش شد و دو روز بعد جان سپرد
نوشتۀ هارولد بلوم، ترجمۀ فرزام کریمی
منبع: روزنامۀ ستارۀ صبح