شیرین نشاط هنرمندی است که با عکسها و ویدئوهایش، به شناختهشدهترین هنرمند اهل خاورمیانه در زمینه هنرهای تجسمی بدل شده است. در آثارش، ریشهها و عناصری از سنتهای ایرانی وجود دارد که با عناصر مدرن تلفیق شده است. او در آثارش به زندگی و وضعیت زنان ایرانی توجهی ویژه دارد. با خواندن این گفتوگو، با هنرمندی مواجه میشویم که تجربه زیسته و کار هنریاش سخت بههم آمیختهاند و اضطرابها و تشویشها و دغدغههای شخصیاش به نحوی وارد کارش شدهاند؛ هنرمندی که به قول خودش در جایی از همین کتاب، هنر او زندگی او و زندگی او هنر اوست.
قبل از هر چیز باید اشاره کنیم که: کتاب «شیرین نشاط در گفتوگویی بلند با محمد عبدی»، همانطور که از عنوان آن برمیآید مصاحبه یا گفتوگویی است میان دو هنرمند.
محمد عبدی و شیرین نشاط. شیرین نشاط در این مصاحبه، همانطور که محمد عبدی در مقدمه کتاب اشاره کرده است، «درباره زندگی، تجربیات، موفقیتها و شکستهایش برای ما میگوید و بخشهای مختلفی از مایهها و دغدغههای تکرارشوندهاش را برایمان بازگو میکند و از این طریق راه را هموارتر میسازد برای درک دنیای رؤیاگون، شخصی و متفاوتش.»
با خواندن این گفتوگو، با هنرمندی مواجه میشویم که تجربه زیسته و کار هنریاش سخت بههم آمیختهاند و اضطرابها و تشویشها و دغدغههای شخصیاش به نحوی وارد کارش شدهاند؛ هنرمندی که به قول خودش در جایی از همین کتاب، هنر او زندگی او و زندگی او هنر اوست. از همین روست که محمد عبدی در مقدمهاش او را هنرمندی توصیف میکند که «هرچه میبیند یا در زندگیاش از سر گذرانده را صادقانه ثبت میکند و از ترفندهای معمول برای پنهان شدن هنرمند در پشت سوژهاش سود نمیجوید» و «برشهایی از زندگی خود را با ما قسمت میکند.»
شیرین نشاط در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه بینالمللی ۴۸امین دوسالانه ونیز شیر طلایی شد. برای کارگردانی فیلم زنان بدون مردان، در سال ۲۰۰۹ میلادی در شصت و ششمین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز تندیس شیر نقرهای بهترین کارگردانی را برد. فیلم «زنان بدون مردان» بر پایه رمانی به همین نام از شهرنوش پارسیپور، نویسنده ایرانی ساخته شده است.
نشاط در این گفتوگوی بلند، از زندگیاش، منظرش به جهان و انسان، مسئلهی زنان در جوامع خاورمیانهای؛ علیالخصوص، ایرانیان و اعراب، هویت، فرهنگ، هنرهای تجسمی و سینما و … حرف زده و این اولین کتابیست که به فارسی دربارهی این هنرمند بزرگ و تأثیرگذار معاصر منتشر شده است. خواندن این گفتوگو به دانشجویان و هنرمندان و البته هنرمندان زن و پژوهشگران توصیه میشود.
در کل؛ مصاحبه شیوهای راهگشا برای رسیدن به عوالم درونی و چگونگی و چرایی خلق آثار یک هنرمند و درک میزان تأثیرگذاری زندگی شخصی و تجربه زیسته وی به عنوان یک خالق در مخلوقاتش (آثارش) است. همچنین، مصاحبه عرصهای و امکانیست برای هنرمند که خود را بیان کند.
شیرین در خانوادهای تحصیلکرده و مذهبی به دنیا آمده. پدرش پزشک و مادرش زنی مذهبی و خانهدار بود. در فضایی روستایی و صمیمی رشد کرد.
میدانیم اهمیت دوره کودکی در شکلگیری یک هنرمند چه میزان است. پس از گذراندن دوره ابتدایی در قزوین به اصرار پدر به مدرسه شبانهروزی در تهران رفت. این دوره زمانیِ زندگیاش به زعم خودش دورهای تلخ است؛ چرا که رفتنش از یک محیط پر از آرامش به محیطی خشن، صرفاً جهت یادگیری و آشنا شدن با زندگی غربی، چندان تحملپذیر نبوده است. همین باعث تأثیراتی نه چندان دلپذیر در زندگی وی و خواهران و برادرانش شده است.
در بخشی از خاطراتش از این مدرسه و راهبههای ایتالیایی به عنوان زندان یاد میکند. تأثیر مذهب در آثارش دیده میشود و شاید بتوان گفت حضور پرقدرتی نیز دارد. بخشی از وجود شیرین در حال کشف آن است و صد البته ریشه آن طبق صحبتهای خود شیرین قطعاً از دوران کودکی و نوجوانیاش میآید. در نوجوانی، شیرین، با ادبیات و شعر کلاسیک ایران همانند هر ایرانی دیگری آشنا میشود. این طیف از ادبیات و شعر کلاسیک فارسی از حافظ و سعدی و مولانا تا فروغ و هدایت در آثار او قابل ردیابی هستند.
شیرین نشاط در سال 1353 به امریکا مهاجرت میکند و با فضای هنری آن آهسته آشنا شده و سبک زندگیاش را متناسب با آن مکان تغییر میدهد. از جمله: آشنایی با موزهها و گالریها و هنر.
همسر اول شیرین (کیانگ) یک گالریدار و مدیر هنری امریکایی-کرهای بود. او بعد از انقلاب سه بار به ایران آمد و از شرایط حاکم برای خلق آثارش سود جست. حتی در یکی از سفرها، توسط دوستی به بهمن جلالی معرفی شد و مجموعه زنان قاجار را در موزه عکسخانه شهر خلق نمود. پروژه زنان قاجار مفهوم ریشه و وطن را بیان میکند و این مجموعه پرینت شده به تازگی نیز به نمایش درآمده است.
در نظر شیرین مهمترین مسئله جامعه ایران در صدسال اخیر، تقابل سنت و مدرنیته بوده است. شکلگیری شخصیت وی، همزمان با مدرنخواهی در ایران است. یعنی شیرین به عنوان یک هنرمند این تقابل را زندگی کرده است. گرچه سخت اما با آن همسو میگردد. زمانیکه به امریکا میرود ابتدا به عنوان دانشجوی هنر مشغول به تحصیل میشود. اما معتقد است؛ که هنر چیزی نیست که از طریق آموزش آن را به کسی بدهی. هنر چیزی است که از زندگی و از درون تجربیات و شاید ناخودآگاه انسان میآید. کار هنرمند، انعکاس زندگیای است که داشته است.
از قول وی در این مصاحبه میخوانیم: «هنر میشود ترکیبی از پاسخ درون تو به چیزهای اطرافت، چیزهایی که حتی در مورد آنها منطقی نداری و دیوانهوار به نظر میرسند. یادم هست تارکوفسکی گفته؛ هنر چیزی است که تو خدمتکار آن هستی و چیزی نیست که تو دربارهاش برنامهای داشته باشی، چیزی است که در درون تو اتفاق میافتد و تو درکش نمیکنی.»
بعضی منتقدین، اذعان میکنند که شیرین یک فمینیست است اما او این ادعا را رد کرده و میگوید که فقط یک هنرمند است که در بدن و روحی زنانه متولد شده است.
اما وی به دلیل حضور در جامعه امریکا به عنوان یک اقلیت، با بیشتر هنرمندان و افراد همسو با خود یکی میشود. خودش میگوید آثار من درباره طرد شدن، جدا افتادن و جابهجا شدن هستند. شاید این قرارگیری در بخشی از اقلیتها، تداعی فمینیست بودن یا دفاع از زن به عنوان جنس دوم در آثارش دیده شود. یا بهتر بگوئیم هنرمند در تبعید البته برای درک این گزاره از شکل تبعید و انواع آن بهتر است به خود این کتاب مراجعه نمائیم.
از نظر بعضی منتقدین، شیرین نشاط هنرمندی است که از این شاخه به شاخه دیگر میرود و یک مدیوم مشخص برای خلق آثارش ندارد. اما او بیان هنری خود را با مدیومهای متفاوت القاء مینماید. زمانی با عکس، زمانی با ویدئو، زمانی با فیلم، و تمام هدفش ارائه هنر خود در قالبهای متفاوت است. او میگوید مهمترین مایه کار من به خودم برمیگردد و آن همیشه درباره زنی است که جستوجو میکند و باز جستوجو میکند تا پاسخ سؤالاتش را دریابد، دغدغههای مربوط به هستی، جنسیت، سیاست و اجتماع یا مذهب.
شخصیت شیرین نشاط جوری نیست که تحت تأثیر منتقدین باشد و بخواهد نظر مساعد را به خود جلب کند حتی معتقد است مخاطب در درک و برداشت آثار، آزاد است.
زندگی با کیانگ وی را به هنرمندان و دنیای هنری آن زمان، نزدیک میکند. گرچه وی به عنوان دستیار همسرش فعالیت دارد نه صرفاً یک هنرمند، اما این مساله محملی میشود برای آشنایی با سبک زندگی هنرمندان و دنیای هنرهای تجسمی. پس از جدایی از کیانگ و آشنایی با شجاع آذری، او وارد مرحله جدید از زندگیاش میشود و به فیلمسازی و بهرهگیری از این مدیوم میپردازد. اولین تجربه پس از آشنایی با شجاع، فیلم بیقرار است که ترکیب شگفتانگیزی از فرم و محتواست.
آشنایی با شهرنوش پارسیپور و همراه شدنش با گروه شیرین، تأثیر قابل توجهی در مراحل ساخت و نمایش فیلم زنان بدون مردان دارد. بسیار جذاب است که در این فیلم، با نگاه خاص شیرین، شخصیتهای داستان در کنار شهرنوش؛ مجدد خلق و روایت میشوند. سرنوشت پنج زن کتاب زنان بدون مردان به صورت فیلمهای جداگانه در هر اتاق یک پخش و طوری است که انگار ما باید در ذهنمان تدوین را انجام دهیم.
سخن آخر
شیرین نشاط میگوید: «به عنوان هنرمند کارهای خوبی کردهام و کارهایی نه چندان خوب. فکر میکنم این برای هر هنرمندی طبیعی است. فکر میکنم کارهای من در واقع یک حرفه نیست. این خیلی جالب است که آثار من همیشه خیلی شخصی بودهاند، چون هنر من زندگی من است و زندگی من، هنر من… ..احساس خوبی دارم که در ذهنم به جایی رسیدهام که به اشتباهاتم نگاه میکنم و آن هم به شکلی مثبت. چون قرار نیست هر هنرمند همیشه شاهکار خلق کند.»
درباره مصاحبهگر
محمّد عبدی (زاده ۱۳۵۳) داستان نویس، منتقد فیلم و پژوهشگر هنر مقیم لندن است. او نوشتن نقد و مطالب سینمایی را از سال ۱۳۶۹ آغاز کرد و از آن زمان با فعالیت ممتد به عنوان منتقد سینما و منتقد هنری در بیش از پنجاه نشریه و رسانه در ایران و خارج از ایران به نوشتن نقد و مقاله عمدتاً درباره سینما و همچنین درباره تئاتر، ادبیات و هنرهای تجسمی پرداخته است. او سردبیر دوره اول مجله هنر هفتم (۱۳۷۸ و ۱۳۷۹) بودهاست.
نوشتۀ گلنوش زنجانپور
منبع: سایت وینش