این خودزندگینامه شبیه هیچکدام از خودزندگینامههایی که تاکنون خواندهاید نیست. شاید نام آن را یک «خودزندگینامه جمعی» بگذارید. جیمز مریل شاعر آمریکایی معتقد بود که زندگینامهها یادداشتهایی خودخواهانه از خاطرات روزانه بیش نیستند و آنها را با تفتیکِ واژه حافظه و خاطره در زبان انگلیسی به دو بخشِ Me-moirs به سخره میگرفت، اما خودزندگینامه آنی ارنو We-moir است؛ حافظه و خاطراتِ جمعیِ نسل او (او در سال 1940 بهدنیا آمده است)؛ خودزندگینامه آنی ارنو برای همه کسانی که در سال 1940 در فرانسه بهدنیا آمدهاند آشنا است؛ و البته برای همه خوانندگانی که حالا آثار این نویسنده برنده نوبل ادبیات 2022 را به زبانهای دیگر میخوانند، از جمله فارسی. این کتاب با ترجمه فرزاد مرادی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
سالها رمانی بیپروا، صادقانه، یادآوریِ اسباب و وسایل گذشتهها برای عصر ما که تحت سلطه رسانهها و مصرفگرایی قرار داریم برای دوران فتیشیسمِ کالایی مطلق. «سالها» از طرف منتقدان فرانسه بسیار مورد استقبال قرار گرفت و بهعنوان «شاهکار» این نویسنده شناخته شد. این کتاب برنده جایزه بزرگ فرهنگستان فرانسه در 2008، جایزه ادبی مارگریت دوراس در 2008، جایزه خوانندگان تلگرام در 2009، جایزه اروپایی استرگا در 2016، و جایزه فرانسوا موریاک شد؛ همچنین بهمرحله نهایی سیویکمین جایزه سالانه بنیاد ترجمه آمریکایی-فرانسوی و جایزه بوکر بینالمللی سال 2019 راه یافت.
آنی ارنو در یک خانواده سنتی، کاتولیک و از طبقه کارگر در نورماندی بزرگ شده است؛ درنتیجه دوسوم نخست رمانش تصویری از یک نسل را ارائه میدهد: درست مثل رمان «پایان ادی» اثر ادوارد لویی (نویسنده اهل فرانسه با نام اصلی ادی بِلگٌل) که دنیای او را به تصوریر میکشد با این تفاوت که سالهای ارنو بسیار زیرکانه به شکلی درام و امروزی درآمده است. سالها فقط تا زمانی که ارنو پا به قرن 21 میگذارد و فردی مستقل میشود، ازدواج، طلاق، بازنشستگی، مشهورشدنش و تا بالغشدن پسرانش را به نمایش میگذارد. ناشر ارنو درباره این روند در سالها میگوید: «نوع جدیدی از خودزندگینامه، شخصی و غیرشخصی، فردی و جمعی.» ارنو در این رمان، دلایل نابودی مذهب کاتولیک را دنبال میکند، به سکولاریسم، قرصِ ضدبارداری، قانون سقط جنین و جنبشهای زنان میپردازد و اینکه او در نوجوانی وحشت از دستدادن دوشیزگی را تا پیش از ازدواج داشت، حال آنکه پسران مجردش در اواخر نوجوانی بهراحتی در آپارتمان والدینشان رابطه برقرار میکردند.
درونمایه مهم دیگر رمان سالهای ارنو، این است که چگونه ما با خاطری آسوده و وجدانی راحت، بهتدریج و هرچه بیشتر و بیشتر گرفتار مصرفگرایی شدیم. او میگوید در سالهای 1990 به قدری تنوع در انواع ماست و دسرهای روزانه وجود داشت که اگر هر روز یک نوع متفاوت از آنها را مزه میکردید باز هم نمیتوانستید تمامشان را تا آخر سال امتحان کنید، یا در خانههای سالمندان تبلیغات بیحدومرز از محصولات و تجهیزات در جلوی چشمهای کمسوی زنان میانسال رژه میرفتند، محصولاتی که آنها هیچوقت تصور نمیکردند که بـهشان نیاز داشته باشند یا حتی فرصت استفاده از آنها را پیدا کنند.
ارنو مارکسیست نیست، اما با وجود این، تاریخ را به همان میزان جامعهشناسی و اقتصاد تعیینکننده میداند؛ او از خود بهعنوان نمونهای استفاده میکند که تحتتاثیر تبلیغات و مصرفگرایی شکل گرفته است. برای ارنو عجیب است که چطور و چقدر سریع مردم استفاده از موبایل، کامپیوتر، آیپد و جیپیاس را فراگرفتهاند و برایش غیرقابل تصور است که این ابزارها نهایت تا ده سال دیگر کارایی دارند و مردم مجبورند با جدیدترین تکنولوژها همگام شوند و عقب نمانند؛ چراکه عقبماندن بهمنزله پذیرش پیری و مرگ است. او میگوید کالاها برخلاف انسانها (پناهندهگانی که بازگردانده میشوند) میتوانند آزادانه از مرزها عبور کنند. او معتقد است مال و دارایی انسان را شاد نمیکند، اما این باور عمومی را نیز قبول دارد که هیچ دلیلی هم برای صرفنظرکردن از آنها وجود ندارد.
تغییرات به قدری نامحسوس اتفاق میافتند که فقط به کمک رویدادهای بزرگی چون فروپاشی دیوار برلین یا 11 سپتامبر میتوانید قبل و بعد را تعیین کنید. این رمان از روایت خطی پیروی نمیکند و خط زمانی آن را مجموعهای از تصاویر/عکسها و تعطیلات خانوادگی و نوشتههای پراکنده بهطور تاثرانگیزی تعیین میکنند. اما شما ساکنان عصر بیحدومرزها هستید؛ چراکه با استفاده از اینترنت میتوانید به همهچیز دسترسی داشته باشید، مهم نیست چقدر دور یا ناشناخته باشند.
ارنو ایده جمعکردن فهرست بیپایانی از رویدادها و محصولات فارغ از اهمیتشان و زندهکردنشان در ذهن جمعی را به نویسنده فرانسوی ژرژ پرک نسبت میدهد. اما در اصل هنرمند و شاعر آمریکایی چوبر برنا آغازگر این تفکر بوده است. برخلاف فهرست بههمریخته، آنها که خطسیر اتفاقی دارد، فهرست ارنو ترتیب زمانی دارد و بنابراین میتوان گفت او کاری بیش از یک جمعآوریکننده فهرست انجام داده است. با تمام این اوصاف، خاطراتش (فهرستی که او جمعآوری کرده) از یادرفتنی و ناپایدارند؛ زیرا رسانهها ذهنها را در کنترل دارند و مسئول این فراموشیها هستند. رسانهها مردم را به نسلهای مختلف تقسیم میکنند. «ما به همه و هیچ تعلق داریم؛ سالهای ما در میان آنها گموگور شده است.» رسانهها نگهبانهای ورودی ذهنها هستند.
ارنو همیشه سعی میکند کتابی را که میخواهد بنویسد، ابتدا با تمام جزییات پیش چشمش مجسم کند. او همیشه دوست داشت تا این تصاویر متعدد ناهماهنگ و پراکنده از خودش را گردآوریکند و آنها را با داستان زندگیاش، از تولدش در طی جنگ جهانی دوم تا به امروز پیوند دهد. بهاینترتیب در سالها یک زندگیِ خصوصی با جنبشهایی از یک نسل جدید درآمیخته شده است؛ البته هربار که ارنو شروع به نوشتن میکرد، با موانع جدیدی روبهرو میشد؛ چگونه میتوان گذشتِ زمان بر مبنای تاریخ، تغییرات، عقاید و آداب و زندگی خصوصی این زن را به تصویر کشید؟
ظاهرا مردم گاهی از مُد پیروی میکنند و گاهی هم از الگوهای قدیمی تبعیت میکنند. امروزه برای مردم کلماتی چون میهنپرستی، افتخار معنای خودشان را از دست دادهاند. سایر احساسات جدید مثل احساس ایستایی و جهش توام که هنوز واژهای برای توصیفشان وجود ندارد متولد شدهاند. زندگی در تشریفاتِ بیمعنا گرفتار شده است، انگار بیهود میگذرد، اما درعینحال پیشرفت و ترقی مردم را به جایی میکشاند که دیگر برایشان ناآشنا است.
در اوج سالهای مصرفگرایی، طاقتفرساترین دوران میل و تنفر از چیزها، ارنو نسبت به کریسمس دچار دلزدگی میشود؛ زیرا او احساس جوانی میکند، در سن هفتادسالگی خود را زنی پنجاهساله میداند، اما این را هم میداند که زنان جوانتر درمورد سنشان بدون شک و تردید حرف میزنند.
شاید همانطور که کتاب ارنو نشان میدهد تغییر نگرش و دیدگاه در فرانسه سریعتر اتفاق میافتد در دهه 80 تا 90 فرانسویها برابریطلبی فمینیسم و دگرباشگرایی جنبشهایی از عهد دقیانوس میدانستند که در دهه 70 رواج داشت. ارنو درباره فمینیسم میگوید: «یک ایدئولوژی خشک قدیمی انتقامجویانهای بود که زنان جوان دیگر نیازی به آن نداشتند و با دیده اغماض به آن نگاه میکردند، آنها دیگر به قدرت و برابری خود شک نداشتند. مبارزات زنان به فراموشی سپرده شده بود؛ فمینیسم تنها مبارزهای بود که رسما در حافظه جمعیها زنده نشده بود.» نظرات خلاصهشده داستان به ارنو تعلق ندارد، آنها خِردِ مشترک جامعه اطراف اوست که به تصویر کشیده شده است. با همهچیز در فرانسه مانند مُد و رسم زودگذر رفتار میشود، انگار هر ایدهای برای لحظهای کوتاه فضیلت مییابد؛ اما در آمریکا عقاید عمر طولانیتری دارند و سیستم حقوقی دانشگاهی از آنها حمایت میکند.
نویسنده: صبا صحبتی (مترجم و منتقد)
منبع: روزنامۀ آرمان امروز