راوی پرده‌های ناخواندۀ تاریخ

نگاهی به آثار و روش تاریخ‌نگاری افسانه نجم‌آبادی

آدمی باید خود را از قید چنین توهمی رها کند که این رویدادهای عظیم‌اند که تأثیرات بنیادین را بر افراد به جا می-گذارند. این رویدادها بیش از هر چیزی عمیقاً و به‌طور مستمر تحت تأثیر فجایع کوچکی هستند که زندگی روزمره را شکل می‌دهند. (زیگفرید کراکائر)

 

دهه‌هایی پرتلاطم بر ایران گذشته؛ جامعه چنان پوست انداخته است که گاه خود را بازنمی­شناسد. در کوران تغییرات پرسش­هایی از گذشته و آینده، از چگونگی و چرایی، از فرصت­های از دست­رفته و امکان­های پیش رو برمی­آیند و، به دنبال پاسخ آن­ها، سراغ تاریخ می­رویم. اما کدام تاریخ؟ تاریخی که غالباً تاریخ مردان بزرگ یا تاریخ اندیشه­های بزرگ بوده­ است. تاریخی که در آن شکاف­ها و حرف­های ناگفته­ای باقی می‌مانند و با چنین تاریخی نمی­توان تمام آن‌چه را که بر ما گذشته توضیح داد. در همچو بستری است که پروژۀ افسانه نجم­آبادی اهمیت بیشتری می­یابد. نجم­آبادی از ابهام و پیچیدگی نهراسیده؛ به دل­شان زده، علت­های درهم­بافته را نشان داده، نقش عواطف و هیجانات و مناسبات قدرت را بازنموده و نخواسته انسان و، به تبع آن، تاریخ او را به تمامی سرراست و منطقی نشان دهد. این شکل از بازخوانی و صورت‌بندی تاریخ، نقش قدرت را در شکل­گیری تاریخ و معنا می­بیند و در پی نگاشتن تاریخی است که زنان از آن غایب یا در حاشیه و پیوست نباشند.

 

افسانه نجم­آبادی در سال 1325 در تهران متولد شد. او از نوادگان شیخ هادی نجم­آبادی، روحانی تجددخواه و حامی مشروطیت، و همچنین از خویشاوندان آغابیگم نجم­آبادی، فعال جنبش زنان ایران است. او پیش از روی آوردن به علوم اجتماعی، در کالج ردکلیف و سپس در دانشگاه هاروارد، فیزیک خوانده بود. در دهۀ 1960 و اوایل دهۀ 1970 جنبش­های ضد جنگ ویتنام و جنبش­های فمینیستی توجه او را جلب می­کند و تصمیم می­گیرد زندگی حرفه­ای و فعالیت سیاسی­اش را با هم منطبق کند. دورۀ دکتری جامعه‌شناسی را در دانشگاه منچستر گذراند و از 2001 استاد تاریخ و مطالعات زنان، جنسیت و سکسوالیته در دانشگاه هاروارد است. پروژۀ نجم­آبادی مطالعۀ تاریخ ایران در قرن نوزدهم و دورۀ معاصر از منظر جنسیت و سکسوالیته بوده و آثار متعددی دارد که شماری از آن­ها در ایران نیز منتشر شده­اند. او روشی را برای تاریخ‌نگاری برگزیده است که از طریق آن بتواند شکاف­های موجود در تاریخ­نگاری جریان اصلی را پر کند؛ یعنی حذف‌شدگان را به صحنه فرابخواند و فرایند حذف و طرد آنان را از تاریخ­نگاری جریان اصلی توضیح دهد.

آن‌چه از سده­ها پیش در جهان، و به تبع آن در ایران، به صورت جریان غالب تاریخ­نگاری درآمده است، تاریخ سیاسی و مردمحور بوده است. این شکل از تاریخ‌نگاری غالباً بر روایت رویدادهای سیاسی متمرکز بوده و نقش مردان در آن بلامنازع و برجسته است. با ظهور و پیشرفت جنبش­های فمینیستی در غرب و حضور پررنگ­تر زنان در عرصۀ عمومی، غیاب زنان از تاریخ­های مکتوب بیشتر به چشم آمد. تحت تأثیر این جنبش­های اجتماعی بود که لزوم توجه به نقش زنان در تاریخ احساس شد. تاریخ­نگاری با تأکید بر نقش زنان در آغاز واکنشی به تاریخ­نگاری جریان اصلی بود و با کاربست همان چارچوب­های معرفتی موجود، درصدد بود جای خالی زنان را پر کند و نقش آنان را در تحولات تاریخی نشان دهد. این شیوه از نگارش تاریخ زنان در زمان خود حرکتی پیشرو و مهم بود، زیرا پیش­فرض­های تاریخ­نگاری جریان اصلی را به چالش می­کشید و به روایت زنان رسمیت می­بخشید.[i]

درواقع این تاریخ­نگاران می­پنداشتند که با پرده برداشتن از اطلاعات جدیدی درمورد زنان، کاستی دیرپای غیبت و غفلت جبران خواهد شد، اما چنان که جون والاک اسکات می­گوید، داده­های جدید ممکن است بر وجود زنان در گذشته صحه گذارند اما لزوماً اهمیت و ارزشی را که به فعالیت آنان نسبت داده می­شود تغییر نمی­دهند. از قضا بررسی جدا گانۀ زنان می­تواند موقعیت فرودست آنان را نسبت به مردان تثبیت کند. این شیوه از تاریخ­نگاری توضیح نمی­دهد که چرا شواهد حضور زنان مدت­ها نادیده گرفته شده است و نمی­تواند گامی محکم در جهت تغییر این وضعیت و روابط قدرت بردارد. چنین رویکردی در نهایت بر انگارۀ تمایزات غیرقابل تغییر جنسیتی صحه می­گذارد و منجر به سیاستی می‌شود که برای توجیه تبعیض به کار می­آید. بر همین اساس اسکات، با فاصله گرفتن از روش­های غالب تاریخ­نگاری، توجه خود را معطوف این پرسش می­کند که چگونه سلسله‌مراتبی مانند سلسله‌مراتب جنسیت ساخته شده­ و مشروعیت یافته­ است. تأکید او بر «چگونگی»، مطالعۀ فرایندها را جایگزین کشف خاستگاه­ها می­کند. علل چندگانه و متکثر را جای علت واحد می­نشاند و در عوض تکیه بر ایدئولوژی بررسی گفتمان­ها را پیشنهاد می­کند. این رویکرد درصدد است تا جنسیت را به‌عنوان یک پدیدار تاریخی که در طول زمان و در موقعیت­های گوناگون تولید و بازتولید شده و تغییر شکل داده است، بررسی کند. تاریخی که با چنین رویکردی نگاشته شود، دیگر دربارۀ وقایعی که برای زنان و مردان اتفاق افتاده و چگونگی واکنش آنان به وقایع نیست، بلکه تاریخی است دربارۀ این‌که چگونه معانی ذهنی و جمعی از زنان و مردان به عنوان مقولاتی هویتی برساخته شدند.[ii]

افسانه نجم­آبادی هم غالباً از منظر جنسیت، که اسکات به آن توجه کرده است، به تاریخ­ می­پردازد. او در فضای آکادمیک امریکا از نزدیک شاهد آن بود که چگونه با کاربست مفهوم جنسیت در تاریخ­نگاری، تاریخ زنان و مطالعات تاریخ متحول شد. از دهه­های 1980 و 1990 زنان وارد تاریخ­نگاری امریکا، اروپا، هند، امریکای لاتین و جاهای دیگر شدند، اما در ایران تاریخ‌نگاری همچنان بر پاشنه مردمحور و دولت­محور خود می­چرخید.[iii] پس این پرسش ذهن او را به خود مشغول کرد که «چگونه می­توان با استفاده از تحلیل جنسیتی، تاریخی متفاوت نگاشت؟ تاریخی که زنان در آن غایب نیستند و جنسیت مقوله­ای از قلم­افتاده نیست. تاریخی که در آن مسائل جنسیتی و زنان در حاشیه و پیوست نباشند».[iv]

چگونه می­توان زنان را به صحنۀ تاریخ آورد وقتی که آنان از اکثر منابع تاریخی غایب­اند؟ نجم­آبادی کمبود منابع تاریخی در مورد زنان را مانعی بر سر راه خود نمی­بیند و معتقد است که باید اسناد و مدارک موجود تاریخی را با دیدی که جویای بازیابی زنان در تاریخ باشد، بازخوانی کرد. در تاریخ­نگاری مورد نظر او معانی مقولات از پیش­ساخته و معین نیست و در نتیجه مقولۀ «زن» نیز نمی­تواند مفهومی با معنایی معین و از پیش مفروض داشته باشد که تاریخ­نگار در صفحات تاریخ آن را جستجو کند و آن را بر تاریخ مردان ضمیمه سازد. در این شیوۀ نوین، تاریخ­نگار با این پرسش مواجه است که مقولاتی نظیر «زن» و «مرد» چگونه از طریق تمایز از هم و در کشاکش­های گفتمانی و جدال­های کلامی و مبارزات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در دوره­ای مشخص تحول یافته‌اند؟ این­گونه توجه به «تاریخ زنان» به جای آن که ضمیمه­ای بر «تاریخ مردان» باشد، به تاریخ­نگاری­ای از بن متفاوت خواهد انجامید.[v]

 

 

منابع

[i] سارا موسوی (1400) پیش درآمدی نظری بر نقد تاریخ نگاری درباره زنان با نگاهی به آثار تاریخ نگارانه درباره زنان در ایران. نشر گل آذین، صص. 27-28.

[ii] J. W. Scott, Gender and the Politics of History (Columbia University Press, 1988). pp. 21-28.

[iii]  افسانه نجم­‌آبادی (1397)، در گفتگو با مسیحا والا و الهه حبیبی، سایت زنان امروز، به نشانی:

 https://zananemrooz.com/article/%DA%AF%D9%81%D8%AA%E2%80%8C%D9%88%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%81%D8%B3%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%86%D8%AC%D9%85%E2%80%8C%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C

[iv]  افسانه نجم­‌آبادی (1396) زنان سیبیلو و مردان بی­ریش: نگرانی­های جنسیتی در مدرنیته ایرانی. ترجمه آتنا کامل و ایمان واقفی. نشر تیسا، ص. 19.

[v]  ــــــــــــــــ (1374) حکایت دختران قوچان: فاجعه فروش دختران کشاورزان قوچان برای پرداخت مالیات. نشر روشنگران و مطالعات زنان، صص.292- 293.

 

منبع: مجله نگاه‌ نو، شمارهٔ ۱۴۱، بهار ۱۴۰۳

نویسنده: هستی رسولی