چرا دردم را به كسی نگفتم؟
زندگی آلما پر است از شایدها، شاید اگر توی پاریس زندگی میکردم، شاید اگر یک رمان درستودرمان مینوشتم، شاید اگر توی دوره راهنمایی آواز خواندن را ول نکرده بودم و بار همه این شایدها آنقدر سنگین میشود که این پیام را به آلما میدهد که در این زندگی که امکانپذیر نیست، پس شاید در زندگی بعدی بتوان محققش کرد. پیامی که قدرت و انگیزه ورود راوی برای خطر کردن در مسائل مهم را میگیرد و منفعلش میسازد.
آلما در عین حال که با هویت خود بهعنوان یک هنرمند و انتظارات یک جامعه سرمایهداری از مادر بودن دستوپنجه نرم میکند، با مجموعهای از فلشبکها از ترسها و تردیدهایش در مورد مادر بودن میگوید، از احساس تنهایی و شکست و شیفتگی روزافزونش به سلست. آیا آلما صرفا از زندگی خانهداری خسته شده است یا دلیل دیگری برای تصمیم او برای رفتن وجود دارد؟ و در نهایت مخاطب با این پرسش، گیج و مبهوت رها میشود.
شرم، نخستین رمان جسورانۀ گودمن که با نثری گیرا و زیبا و ترجمه نیلی انصار در انتشارات بیدگل به چاپ رسیده، داستان زنی را در آستانه یک تصمیم مهم دنبال میکند. زنی که از انجام ندادن هنری که میبایست خلق کند در حال فروپاشی است. روایت زنده گودمن از آشفتگیها و دوگانگیها میگوید، از شادیها و غمهای بزرگ کردن فرزندان. گودمن تصویری ملموس از اضطراب مادران و کسانی که احساس میکنند در کارهای روزمره گم شدهاند نشان میدهد، تصویری که بهخوبی اشتیاق، نفرت از خود و خشم خاموشی را که کنار گذاشته شده است نمایش میدهد.
تکههای داستان به معنای ساختن زندگی در جهانی اشاره میکند که متناقض اداره میشود، تلاشی برای رسیدن به پاسخی درباره اینکه چگونه ممکن است خطرهایی که مهم نیستند را بپذیرید تا از خطرهایی که مهم هستند دور بمانید و چگونه در میان آشفتگی زندگیای که در آن هستید، زندگی جداگانهای برای خود فراهم کنید.
صدای آلما تضاد بین انتظارات جامعه و تجربه زیسته او بهعنوان یک مادر و همسر را فریاد میزند، از حسادت زنانه و شرمی که بسیاری از ما میدانیم و برایمان اتفاق افتاده. آلما چهره یک زن خانهدار است که هر روز تکههایی از خود را آشکار میکند.
«هنر دیگر برایم در حکم کاری لذتبخش نبود که از بند واقعیت رهایم میکند یا کاری که خودم را در دلش پیدا میکنم. هنر دیگر به چشمم غولی بیشاخودم میآمد که مدام از من طلبکار بود، مدام پایش را روی گردهام میگذاشت که داروندارم را تسلیمش کنم.»
نویسنده: فرزانه تونی
منبع: اعتماد