مروری کوتاه بر کتاب کابوی تحملناپذیر از روبرتو بولانیو
کابوی تحمل ناپذیر نام یکی از پنج داستانی است که بولانیو پانزده روز پیش از مرگش به ناشر تحویل داد. نویسنده و شاعر شیلیایی که از کودکی به جبر شغل پدر طعم آوارگی و سفر را چشیده بود، در پنج داستان کوتاه خود شخصیتهایی آفرید که همگی در حال سفر هستند و به محل زندگی خود هیچ وابستگیای ندارند. شخصیتهایی که با ناپدید شدن و رفتن از محلی به محل دیگر تنشهای داستان را معماری میکنند.
در داستان اول، جیم یکبار به قصد مسافرتی کوتاه مدت به پرو میرود و در آخر برای همیشه خودش را گم میکند. در کابوی تحملناپذیر آقای پردا که مردی مسن است از شهر به روستا میرود و در جدال درونی انتخاب بین دو شهر سردرگم میماند. در داستان سوم موشها دایماً برای ادامهی بقا در سفرند و یک موش پلیس در این جابهجاییها وارد فضایی ماجراجویانه میشود. در سفر آلبارو روسلو نویسندهای را میبینیم که خطرهای سفر را به جان میخرد تا رقیب کاریش را ملاقات کند و داستان آخر-دو قصهی کاتولیک- مقداری از فضای چهار داستان پیش از خودش فاصله دارد. این داستان روایتگر سیر و سفر روحی مردی است که از هفده سالگی دچار حالاتی عجیب و مالیخولیایی شده است.
همهی داستانها این کتاب شاهدی بر وجود دغدغهی سفر و آوارگی در ذهن نویسنده هستند. در خطابهی اول «ادبیات+ ادبیات = بیماری» بولانیو خود صحت این دغدغهی تکرارشونده در داستانها را تایید میکند: «وقتی پی پادزهر یا دوا و درمان برای خود هستیم، وقتی در پی آن امر نو میگردیم، امری که تنها میتوان در ناشناختهها پیدایش کرد، باید راهمان را از معبر همآغوشی، کتابها و سفرها ادامه دهیم، با آنکه میدانیم به مغاک رهسپارمان میکنند.»
وجه مشابه دیگر در داستانهای این کتاب وجود شخصیت شاعر و نویسنده است. شاعر و نویسنده در این داستانها یا نقش اصلی را دارند یا یکی از نقشهای فرعی مهم. این افراد هنرمندانی هستند که خود را وقف نوشتن میکنند اما راه به جایی نمیبرند. شخصیتهایی مشکوک به آرمانهای جمعی و فردیشان که همیشه در حد یک نویسنده یا شاعر گمنام میمانند.
آلبارو روسلو در داستان چهارم نویسندهای است که کتابهایش با اقبال خوبی روبهرو میشوند اما او هرگز خود را یک نویسندهی عالیقدر نمیداند. او حتی جز به خود، به ادبیات آرژانتین نیز شک میکند: «و این نه فقط تردید در خودش بلکه در امکانپذیری ادبیات آرژانتین است.»
در کتاب دو خطابه از روبرتو بولانیو آمده که شناخت کاملتری از این نویسندهی پیشگام در موج نوی داستاننویسی آمریکای جنوبی به خواننده میدهد. «ادبیات + بیماری = بیماری» خطابهی اول است. خطابهای که از پس از اطلاع از بیماری کشندهی او نوشته شده. در این خطابه بولانیو در خصوص وضعیت بیماری تعمق میکند و به رابطهی بیماری و ادبیات میپردازد. این خطابه که به پزشک و دوست نویسنده تقدیم شده، حول محور نظریات بولانیو دربارهی استعفا از زیست، شکست، بیهودگی خواندن و هماغوشی میگردد.
خطابهی دوم میتواند برای علاقهمندان و خوانندگان ادبیات آمریکای لاتین جالب توجه باشد. بولانیو در افسانۀ کثولهو نقدهای تندی بر نویسندگان اسپانیایی زبان میکند و حتی به گابریل گارسیا مارکز، رماننویس مشهور کلمبیایی و برندهی جایزهی نوبل نیز میتازد. بولانیو در اواخر خطابهاش با ناامیدی مینویسد: «پسانداز برای ما مفهومی ندارد جز موفقیت، پول و اعتبار. ما فقط دلبستهی موفقیت، پول و اعتباریم. ما نسل طبقهی متوسطیم.»
کابوی تحملناپذیر کتابی مملو از سرگشتیهای انسان مدرن است. انسانی که در همهچیز تردید میکند و در پی این تردیدها زندگی خود را به خطرمیاندازد. انسانی که از ارزشهای گذشته دور شده و خود را آوارهای ابدی میداند. این گسیختگی در داستان چالههایی ایجاد میکند که به بحران شخصیت داستانها دامن میزند. این شخصیتها که مسافرانی همیشگیاند در انتها هرگز پیروز میدان نیستند و به نقل از خود نویسنده «سفر و مسافران محکوم به شکستند».
نوشتهی درنا فریبرز
منبع: وبسایت آوانگارد، https://avangard.ir/article/278