تئاتر زندگی روزمره

درخواست كار نمایشنامه‌ای است از میشل ویناور،  نمایشنامه ‌نویس فرانسوی كه با ترجمه زیبا خادم‌حقیقت در نشر بیدگل به چاپ رسیده است. ویناور از  نمایشنامه ‌نویسان مشهور فرانسوی است كه در تئاتر معاصر فرانسه جایگاه معتبری دارد و آثارش توسط كارگردانان مطرحی به روی صحنه رفته‌اند. ویناور با نام اصلی گرنبرگ، در سال 1927 در پاریس متولد شد و جزء معدود  نمایشنامه ‌نویسانی است كه در زمان حیاتش آثارش در كمدی فرانسز اجرا شدند. ویناور در حالی به تئاتر و ادبیات نمایشی روی آورد كه در سال 1953 به‌عنوان مشاور حقوقی در شركت ژیلت مشغول به كار شد و در سال 1966 به مقام مدیرعاملی شعبه این شركت در فرانسه رسید. بااین‌‌حال، دغدغه اصلی ویناور نوشتن بود و كاركردن در شركت ژیلت این استقلال مالی را به او داد تا بتواند با خیالی آسوده به سراغ تئاتر و نویسندگی برود. كاركردن در شركتی تجاری مزیتی دیگر هم برای او داشت. مترجم «درخواست كار» در بخشی از مقدمه‌اش به این نكته اشاره كرده كه آشنایی او با دنیای تجارت و اقتصاد باعث شده بود كه او مكانیسم‌های پیچیده سرمایه را دریابد و در آثارش «بر باد رفتن ارزش‌های انسانی و نبرد نابرابر فرد و دنیای كار را در دنیای امروز با استادی تمام» به تصویر بكشد.

ویناور در دهۀ پنجاه میلادی دو رمان نوشت و آثاری از الیوت، گوركی، شكسپیر و... را ترجمه كرد. پس از این بود كه او به سراغ نمایشنامه رفت و ادبیات نمایشی را به‌عنوان بهترین عرصه برای بیان افكارش انتخاب كرد. ازاین‌رو به سراغ نوشتن  نمایشنامه  رفت و در طول پنج دهه به‌عنوان  نمایشنامه‌‌نویس در تئاتر فرانسه حضور داشت و در سال 2006 جایزه بزرگ تئاتر آكادمی فرانسه را به دست آورد. مترجم «درخواست كار» در بخشی از مقدمه‌اش درباره  نمایشنامه‌‌نویسی ویناور نوشته: «زمانی كه ویناور نمایشنامه‌نویسی را آغاز كرد، فضای حاكم بر تئاتر فرانسه هم به‌شدت تحت‌تاثیر تئاتر ابزورد یعنی آثار بكت و یونسكو و آدامف بود و هم، به همان شدت، متاثر از تئاتر سیاسی برشت و سارتر و كامو. اما او خود را همسوی هیچ‌یك از این دو جریان نمی‌دید، چراكه برای انعكاس زمانه خود در جست‌وجوی زبانی تازه در قالب فرم‌های نوین بود.

ویناور در دهه هفتاد و در كنار نمایشنامه‌نویسان دیگری چون میشل دویچ و ژان- پل ونزل آثاری خلق كرد كه تحت عنوان تئاتر زندگی روزمره شناخته می‌شوند. ولی به تدریج از این گروه فاصله گرفت و، در نهایت، صاحب قلمی می‌شود كه مختص خود اوست و همه‌چیز برایش از كلام و كار بر روی زبان آغاز می‌شود: «حركت من از كلام است، هر كلامی، كلامی، به شكلی افراطی، معمولی، كلامی به شكل افراطی، هر كلامی. نقطه حركت من، همواره، پیش‌پاافتادگی درآشفتگی است. و نمی‌تواند غیر از این چیز دیگری باشد». مترجم این توضیح را نیز می‌دهد كه ویناور برای دگرگون‌كردن این پیش‌پاافتادگی كه به آن اشاره می‌كند، به سراغ كلاژ و مونتاژ این كلام می‌رود تا سادگی نهفته در آن را به پیچیدگی هولناك و مضطرب‌كننده تبدیل كند و فرم «چندصدایی» را جانشین دیالوگ‌نویسی مرسوم می‌كند.

ویناور برای چگونه خوانده‌شدن آثارش اهمیت زیادی قائل است و در آثارش علائم سجاوندی را كنار می‌گذارد تا خواننده یا بازیگر مقید به رعایت ریتمی ازپیش‌تعیین‌شده نباشد و آزادانه با متن روبه‌رو شود. نمایشنامه  «درخواست كار» اولین‌بار در سال 1972 در بخش تئاتر باز جشنواره آوینیون اجرا شد. این اجرا واكنش‌های متفاوت و متضادی به همراه داشت. ویناور زمانی «درخواست كار» را ‌نوشت كه سال‌ها از عمر نویسندگی‌اش می‌گذشت اما بااین‌حال او در این اثر قصد داشت مخاطبش را تا جای ممكن شگفت‌زده و دچار عكس‌العمل‌های متضاد كند. «درخواست كار»  نمایشنامه‌‌ای است در سی قطعه و به قول مترجم انتخاب كلمه قطعه كه اصطلاحی مربوط به موسیقی است نه از سر تصادف كه عامدانه و آگاهانه است. ویناور در این مورد نوشته: «من كم‌كم به این نتیجه می‌رسم آنچه من می‌كنم بیش از آنكه نمایش باشد تئاتری شنیداری است، تئاتری كه هنوز كارگردانی را نیافته است كه علاقه‌مند باشد سلسله‌مراتب را درهم بریزد و به بُعد سمعی اولویت بدهد». «درخواست كار» چهار شخصیت دارد كه بی‌وقفه در صحنه حضور دارند و درواقع این چهار شخصیت به‌عنوان چهار ساز مدام در صحنه‌اند و «خالق اثر آن را چون دفتر نت برای اجرای كوارتو» نوشته است. در این نمایشنامه ، مردی با نام فژ، در میان‌سالی مجبور به استعفا شده و درواقع سه ماه است كه از كارش بركنار شده است. او با بحران‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی روبه‌رو است و می‌خواهد با یافتن شغلی جایگاه اجتماعی‌اش را از نو پیدا كند. اما ماجرا هرچه پیش می‌رود به بحران‌های فژ اضافه می‌شود تا جایی كه حتی ماهیت انسانی او به چالش كشیده می‌شود.

 

منبع: روزنامه شرق، پیام حیدری قزوینی


کتب مرتبط: