داستان خیانت و فاجعه

دزد پادگان رمانی از نویسنده‌ی آمریکایی توبیاس ولف است که برنده‌ی ‌جایزه‌های بسیاری از جمله پن و فاکنر شده‌است. همچنین این کتاب در سال ۱۹۸۵ عنوان بهترین اثر داستانی را دریافت کرده است.

بخش ابتدایی کتاب که از زاویه‌ی سوم شخص است زندگی پسر جوانی را روایت می‌کند که پدرش روزی خانواده را ترک می‌کند و زندگی آن‌ها دچار خلل می‌شود. فیلیپ پسر بزرگ‌تر خانواده برای فرار از وضعیت آشفتۀ خانه به ارتش می‌پیوندد. او در تلاش است کمترین ارتباط را هم با خانواده‌ی خود قطع کند و حتی پیدا کردن برادرش که در سانفرانسیسکو ناپدید شده است را هم از سر باز می‌کند.

بخش دوم کتاب زاویه‌ی دید اول شخص دارد و از نگاه فیلیپ به اتفاقات می‌نگرد. او همراه با دو پسر جوان دیگر که آن‌ها هم جزئی از چتربازان ارتش بودند پیش از اعزام به جنگ ویتنام به انبار مهمات فرستاده می‌شود. در این ماموریت محافظتی بین سه پسر جوان -فلیپ، هابارد، لوییس- بحث‌ها و درگیرهایی رخ می‌دهد که آن‌ها ظرفیت خشونت غیرمنتظره‌ی خود را کشف می‌کنند. در بحث‌هایی که بین این سه جوان پیش می‌آید خواننده به شخصیت و گذشته‌ی هر یک از آن‌ها پی می‌برد.

در خلال محافظت از انبار مهمات سه سرباز متوجه می‌شوند جنگل مجاور درحال سوختن در آتش است. دو مرد شهری نزد سربازها می‌آیند و از آن‌ها می‌خواهند انبار را ترک کنند اما سه جوان از این نوید کمک‌بخش امتناع می‌کنند و حتی دو مرد را با اسحله تهدید می‌کنند. این اتفاق بین سه جوان رشته‌ اتصالی پنهانی را ایجاد می‌کند. آن‌ها به دوستانی تبدیل می‌شوند که گمان می‌برند در تمام مراحل می‌توانند پشت یک‌دیگر باشند اما درهمیشه بر یک پاشنه نمی‌چرخد.

در این بخش دوباره زاویه‌ی دید به سوم شخص تغییر می‌کند. روزی لوییس برای دیدن فیلمی راهی شهر می‌شود که تصمیم می‌گیرد برای خودش فاحشه‌ای اختیار کند و در راه اجابت این خواسته به دیوانه‌ترین و عجیب‌ترین روسپی ممکن برمی‌خورد. او پول کافی برای پرداختن ندارد و سرخورده به پادگان باز می‌گردد. در پس این ماجرا اتفاق عجیبی در پادگان رخ می‌دهد؛ سرقت‌‌های پی‌در‌پی که پیش از این در پادگان سابقه نداشته‌اند. این‌بخش تقریبا در کشمکش پیدا کردن سارق طی می‌شود.

بخش آخر را فیلیپ روایت می‌کند. به اعتماد او خیانت شده، دزد یکی از دوستان خودش است که او گمان می‌برد اتصالی همیشگی بینشان برقرار باشد. ولف در توصیف یاس این سرباز کمال ظرافت را به خرج می‌دهد. او دیدگاه‌های خیانتکار را هم درگیر می‌کند و خواننده را در فراز و نشیب‌های زندگی او و دوستانش شرکت می‌دهد.

این پسرها که در حال آماده شدن برای آینده‌ای خشن هستند نامه‌ها و تماس‌هایی از خانه دریافت می‌کنند که نشان می‌دهد گذشته‌یشان گم شده یا از بین رفته. دزد پادگان مملو از غم و اندوه و ناامیدی وعصبانیتی است که در تک‌تک حالت‌های شخصیت‌ها نمود دارد. کتابی دربارۀ فاجعه و خیانت که کوتاه بودن آن عاملی است که می‌توان با خواندنش یک شب دل‌پذیر را گذراند؛ البته باید بدانیم نثر شیوا و توصیفات دقیق و زیبای توبیاس ولف نیز لذت خواننده را چند برابر می‌کند.

 

منبع: مجله اینترنتی آوانگارد، درنا فریبرز


کتب مرتبط: