| کوئنتین: ...یعنی حقیقت میتونه فقط کشنده باشه؟ همین حقیقت لوُ رو کشت؛ میکی رو نابود کرد. پس چی باقی میمونه؟ دروغِ کارآمد؟ شاید تنها یک کار گناهه، نابودکردن اعتبار خودت. قدرت یا از وجدان پاک ناشی میشه یا از وجدان مُرده. ندیدن پلشتیهای خودت قدرت میآره! همینطور حقانیت! پس وجدان رو بکُش. بکُشش. همه رو بدون، هیچی رو اعتراف نکن، صورتت رو از ته بتراش، تولدها رو بهخاطر بسپار، درِ ماشین رو باز کن، لوئیز رو بچسب، نه با حقیقت، با توجهنشوندادن. در تنهایی نامطمئن باش، در رختخواب تمامعیار، در یک کلام، آدم باش... و به دنیا بپیوند.
اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب: