| قدیمتر از روی دست آدمهای داستانهای شمیم بهار عاشق میشدیم، حالا از روی دست آدم داستان او فراق میآموزیم.
| پس از رمان قرنها بگذشت (1399 ه.ش) و 14 (1400 ه.ش) سرمای گل زرد (1401 ه.ش) سه داستان عاشقانۀ جدید شمیم بهار را تکمیل میکند (مقابل سه داستان قدیم).
| همباز، عین دوتای قبلی بیرون از تهران هستیم. حوالی دامغان. مرد و زن جوانی به هم میرسند که سوابق از قبل دارند. آدمهای رمان اول از ادبیات قدمایی فارسی میگفتند، در دومی دغدغۀ سینما داشتند (بی هیچ ادعا)؛ وحالا اینجا بحث تئاتر میکنند:
| زن اهل اجراست و مرد اهل تئوری. و ما را درگیر بحث همیشگی تئاتر میکنند که اعتبار به اجراست یا به متن؟ و چطور زنی در چه حال و شرایطی پشت میکند به متن و روی میآورد به اجرا. بعد چند قرن رفته تکلیفمان با نمایشنامۀ «آنتیگون» چیست، سد راهش بودهایم یا با آنتیگون همراهی کردهایم؟
اخبار و مقالات مرتبط با این کتاب: