| به خودش که آمد، نگاهش با نگاه او گره خورده بود، دلش غنج رفت، و بیتابی سراپای وجودش را گرفت. آماده بود! کاملاً آماده بود که گلوها را ببرد، جمجمهها را خرد کند، از دست پلیس فرار کند، نعشکشها را بدزدد، آب گل آلود بخورد، در تنۀ توخالی درخت زندگی کند و هیچ فرصتی را برای اینکه یک بار دیگر در کنار زن محبوبش باشد از دست ندهد.
(از متن رمان)
| برندۀ جایزۀ بزرگ رمان پلیسی فرانسه در سال 1958
| جکسون، جوان سیاهپوست ساکن هارلم که در مؤسسۀ کفنودفن کار میکند، به واسطۀ ایمابل، عشق چندین سالهاش، یک روش سادۀ احمقانه برای پول درآوردن پیدا کرده است؛ روشی برای تبدیل کردن اسکناس ده دلاری به صد دلاری. اما با سر رسیدن کافین اد جانسون و گریودیگر جونز، تیم کارآگاهان هارلم، در لحظۀ موعود همهچیز نقش برآب میشود. جکسون فراری میشود، تحت تعقیب قرار میگیرد و در خیابانهای هارلم مستأصل و فروماندهتر از همیشه به دنبال راهی برای بازگرداندن پولش و عشقش ایمابل میگردد. طرح داستان بر محور تنشهایی میچرخد که نتیجۀ بههم خوردن پیمانهای زودگذر بین کلاهبردارهاست و در نهایت به خیانت میانجامد؛ این موضوع به موضوع اصلی کتابهای هایمز تبدیل میشود.
| خشم در هارلم نخستین بار در سال 1957 با عنوان ملکۀ احمقها در فرانسه منتشر شد؛ بعدها انتشاراتی آمریکایی آن را با عنوان عشق ایمابل منتشر کرد. اما خشم در هارلم عنوانی بود که جا افتاد و روی کتاب ماند. دلیلش این نبود که تصویری از رویدادهای داستان به دست میداد یا حتی عنوان بسیار مناسبی بود، بلکه به این دلیل بود که دو واژۀ «خشم» و «هارلم» در ذهن خوانندۀ معمولی در دهۀ 1950 باهم عجین شده بودند. خوانندگان آمریکایی هنوز آمادگی پذیرفتن رمان کمدیجنایی آفریقاییآمریکایی را نداشتند برعکس، فرانسویها بدون درنگ ارزش کار او را درک کردند و از این کتاب موفقیت بزرگی ساختند و هایمز را به نوشتن هفت کتاب دیگر طی دهۀ بعد تشویق کردند تا به مجموعهای با حضور دو کارآگاه خشن، کافین اد جانسون و گرِیودیگِر جونز، تبدیل شود.
| «داستانهای هایمز سرشار است از توصیفهایی درخشان، پیرنگهایی که از وصف آشوب و هرجومرج طفره نمیروند، شخصیتهایی سوررئال، گروتسک، خندهدار و زنده. هارلمِ داستانهای او جایی است که میتواند شما را بخنداند، بگریاند و لرزه به جانتان بیندازد.»
(جان ادگار وایدمن، نویسندۀ آمریکایی)