| نحوۀ تصاحب و از دست دادن چیزها در زندگی خیلی عجیب است. آدمها امروز مال تو هستند و فردا نه. مکانها و حتی خانهها، امروز به شما تعلق دارند و فردا نه. و همینطور خاطرات. شاید شما هیچ خاطرهای از پرنده و قطار نداشته باشید و بعد ناگهان، مجذوب خاطرات عشقی سراسر دروغ میشوید و همهجا پر از قطار و پرنده میشود.
| مکایا بی گالت با هر جملهای که مینویسد شما را طلسم میکند. لیدیا، برادرش و جزیره -قلمرو رازها و شورآبها، سرزمین انزوا و آرزو- به دور خواننده تاری میتنند که تا آخرین جملۀ کتاب رهایش نخواهد کرد.
(رابین مک آرتور)